جدول جو
جدول جو

معنی حیدر رازی - جستجوی لغت در جدول جو

حیدر رازی
(حَ دَ رِ)
گویند مردی بود که همیشه لاف شجاعت میزد و برای اثبات این دعوی طبلی برداشته از شهر بیرون میرفت که من بجنگ شیر میروم و اگر احیاناً شیری یا روباهی میدید طبل را از دوش خود برمیگرفت و آن طبل را با طبل شکم مینواخت چون او را از نواختن این دو طبل سؤال میکردند جواب میداد که نواختن طبل برای آن است که شیر بترسد و نواختن طبل شکم را علت آن است که من نیز میترسم از این رو طبل حیدر رازی مثل شده:
تیغ تو تیغ حیدر عربی
کوس تو طبل حیدر رازی.
(آنندراج از شرح فراهانی) (فرهنگ فارسی معین)
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(حَ دَ رِ)
میر حیدر کاشی. از شاعرانی است که از حیث استعداد پایۀ بلندی دارد و در فن معما و تاریخ ممتاز است. گویند به اسم خان احمد پادشاه قصیده ای گفته که از هر مصراع آن یک معما و یک تاریخ استخراج کرده است. این چند معما از اوست: معما بنام حبیب:
شبها که تمام عاشقان بیدارند
چشم و دل من بخواب راحت یارند
ساحر پسری کو که برد صبر و قرار
اول ز دل و دیده چو خوابی دارند.
معما بنام سهراب:
خوش آنکه نظر بسوی ما اندازند
گردند بما بحال ما پردازند
گردند و کله سراسر و کاکلها
گه کج بنهند و گه پریشان سازند.
رجوع به تذکرۀ مجمعالخواص ص 84 ومجالس النفایس شود
لغت نامه دهخدا
(حَ دَ رِ)
مکنی به ابوبکر صدر و امیر. شاعری است معاصر سیدحسن غزنوی و میان آن دو تبادل شعر میشده است. رجوع به دیوان سیدحسن غزنوی ص 310، 311 و 312 شود
لغت نامه دهخدا
سید رازی ادوارد فاندیک مؤلف کتاب ’اکتفاء القنوع عما هو مطبوع’ در ص 356 آن کتاب تألیف نهج البلاغه را به سید مرتضی یا سیدرضی نسبت داده و تصور نموده که بنام نهج البلاغه دو کتابی است یکی در خطب و مکاتیب وکلمات قصار حضرت مولی علی بن ابیطالب امیرالمؤمنین علیه السلام که گرد آوردۀ سیّد مرتضی علم الهدی متوفی بسال 436 هجری قمری یا سیدرضی میباشد و دیگری نهج البلاغه در احادیث امامیه تألیف سید رازی متوفی بسال 406 هجری قمری در صورتی که در میان مسلمین جز نهج البلاغۀ مشهور که مشتمل بر خطب و مکاتیب و کلمات قصار است مورد نظر و اهمیت نمیباشد و حتی بدین نام کتاب دیگری نداریم، (فهرست کتاب خانه مدرسه عالی سپهسالار ص 121)
لغت نامه دهخدا